به گزارش سرویس سیاسی پایگاه خبری 598، محسن آرمین، فعال سیاسی اصلاحطلب معتقد است که «هیچ فعال و آگاه سیاسی معتدلی نمیتواند فرصت حضور مؤثر در قدرت به منظور بهبود نسبی وضعیت جامعه و تأمین هرچه بیشتر مصالح ملی را فدای شعارهای احساسی و پوپولیستی و مطلقگرایانه کند. پرسش این است آیا اولاً حاکمیت اجازه حضور نمایندگانی را که بتوانند به معنای واقعی طرح و برنامه اصلاحطلبان در حل مشکلات کشور را نمایندگی کنند میدهد و ثانیاً اجازه میدهد این حضور در فرایند تصمیمگیریها و تصمیم سازیها مؤثر باشد...».
این یعنی اصلاحطلبان تحریمی حتی نمیخواهند مسئولیت عدم شرکت در انتخابات را هم بپذیرند و از اکنون و حتی از قبلتر، مثل همیشه بهانههایشان را فهرست کردهاند. از همان دوران دولت اصلاحات، از رئیس دولت تا سایرین شهره بودند به این بهانهجویی که «نمیگذارند کار کنیم» و البته باز هم عطش حضور در همین مناصب بیاختیاری را که نمیگذارند کار کنند داشتند!
آرمین در جایی دیگر از این سخنانش که در گفتگو با ایلنا بیان شده، از «مبارزه مسالمتآمیز» میگوید و آن را محکومیتی ناگزیر برای جریان خود میداند و دو راه «انفعال و منفعتپرستی و خواندن آیه یأس» و نیز «راهکارهای رادیکال» را که در کف خیابان به جریان میافتد، رد میکند. او توضیح میدهد که «راهکارهای رادیکال بسیار پرهزینه و ناموفق است و در صورت توفیق نتیجهای جز هرج و مرج و بیثباتی و خونریزی و احتمالاً تجزیه ندارد.... متقابلاً با بیعملی و خواندن آیه یأس و انفعال و منفعت پرستی فردی روشن کنیم و بدانیم که نتیجه این مسیر نیز به تشویق حاکمیت به ادامه سیاستهای زیانبار خود و نهایتاً به همان نتیجه راهکارهای رادیکال و خشونتبار ختم خواهد شد. میخواهم بگویم چه خوشمان بیاید چه بدمان بیاید ما محکوم به مبارزه مسالمتآمیز و کم هزینه برای نجات کشور هستیم. اگر این حقیقت را بپذیریم آن گاه فضای ذهنی برای کشف و ابداع راهکارهای تازه و مؤثر فراهم میشود.»
آرمین ادامه میدهد: اصلاحطلبان در مقایسه با دیگر جریان های سیاسی اعم از برانداز و غیر برانداز کارنامه بهتری دارند و اکنون جامعه نه امیدی به صاحبان و حاملان گفتمان رادیکال و آوانگارد دارد و نه قدرتهای خارجی را دلسوز و حامی خود میداند. از این رو گوش جامعه به گفتمان اصلاح طلبی شنواتر شده است. راهکارهای رادیکال بسیار پرهزینه و ناموفق است و در صورت توفیق نتیجهای جز هرج و مرج و بی ثباتی و خونریزی و احتمالاً تجزیه نخواهد داشت.
او از یافتن راههای تازه برای مبارزه با نظام میگوید و رادیکالیسم خشونتبار کف خیابان و انفعال یأس آور را رد میکند. اما در عین حال اهداف آنها را رد نمیکند و صرفاً از مسیرهای جدید حرف میزند. یعنی خشونت طلبانه بودن مبارزه را رد میکند، اما بر اصل مبارزه پافشاری میکند، یعنی براندازی نرم.
تمامی گفتوگوی آرمین همچون همه کنشگریهای اصلاحطلبان بر مبنای این توهمات است که ما جدا از حاکمیت هستیم، حاکمیت در سمت مردم نیست، ما نماینده اکثریت هستیم، ما مطالبات اکثریت مردم را پیگیری میکنیم و.... این همه مدعی بودن خلاف روحیه گفتگو و مدنیتی است که این جریان سیاسی مدعی آن است.